بگذار بگویمت...

بگذار بگویمت که از ناگفتن / این قافیه در دل رباعی خون شد

بگذار بگویمت...

بگذار بگویمت که از ناگفتن / این قافیه در دل رباعی خون شد

قاتلین ِ بالقوه

دوشنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۳، ۱۰:۱۰ ق.ظ

آدم هایی هستند که استاد ِ کُشتن اند

کشتن ِ انگیزه

کشتن ِ اعتماد به نفس

کشتن ِ احساس

کشتن ِ خلاقیت 

کشتن ِ اندیشه

کشتن ِ روح


برخی با ندیدن می کشند برخی با نشنیدن

برخی سکوتشان می کشد، برخی حرف زدنشان مساوی کشتن است، زبانشان سلاح ِ مرگبارشان است. 

این گروه از آدم ها یک زیر شاخه هم دارند که ماهرانه تر عمل می کنند، لازم نیست دهان باز کنند، با نگاه هم می توانند بکشند یا حتی استادانه تر، با یک لبخند ِ مضحک ...

این آدم ها معمولا از جنایت هایی که مرتکب می شوند، بی خبرند و حتی اگر هم بخواهی با جنایت هایشان مواجه شان کنی، به راحتی منکر می شوند اما حقیقت این است که گناه ِ این قاتلین، به عقیده ی من اگر بیشتر از گناه قاتلین ِ مرسوم نباشد، کمتر نیست.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۰/۲۲
میم قاف میم

نظرات  (۱۵)

نوشته ات متعجبم کرد!
هم دسته بندی خوبی بود و هم به یک توجه انسان شناسانه خاص وابسته بود
پاسخ:
چرا متعجب؟!
وقتی که هر روز با چنین آدم هایی سر و کار داشته باشیم، شناخت و دسته بندی شون کار ِ پیچیده ای نمیشه.
متعجب از نظر عمق مطلب
پاسخ:
:)
۲۲ دی ۹۳ ، ۱۸:۰۹ محدثه پیرهادی

:)

 

خانم قطب الدین محمدی! متن شما یک متن سیاه نماست؛ نگاه تلخ شما به جامعه ایران، ویرانگر و گمراه کننده است...! چرا مثلا یک متن امیدوارانه درباره ی آن ها که استاد ِ زندگی بخشیدن هستند نمی نویسید؟! چرا واقعا؟! اصلا چرا درباره ی کشتن نوشته اید؟! چه نیت شومی در سر دارید؟! چرا می خواهید گرین کارت بگیرید بروید آن ور آب فیلم های ضد ایران بسازید؟! چرا می خواهید نگاه تلخ تان را به کل جامعه تسری بدهید؟! اصلا کی به شما اجازه داده وبلاگ بنویسید؟! از حالا فیلمنامه هایتان را مردود و فیلم هایتان را توقیفی بدانید... این متن در کارنامه ی شما ثبت شد... ما در ایران، مخصوصا در جماعت حزب اللهی حتی یک نفر را نداریم که این هایی که گفتید را بکشند... خلاصه که خدا به دادتان برسد...

 

:)))

پاسخ:
خیلی دلم می خواست وبلاگم مثل ِ مالِ تو پر بازدید بود. خصوصا بازدید از طرف ِ جماعتی که خودت بهتر میدونی! شاید این مطلب در حافظه شون کاشته میشد و من به موقعش برداشتی می کردم که نپرس...
هر چند این مطلب رو به قصد ِ هدف گیری ِ اون جماعت ِ خاص ننوشتم اما به طور اتفاقی با اوضاع ِ امروز ِ ما جور در میاد
این گروه از آدم ها یک زیر شاخه هم دارند که ماهرانه تر عمل می کنند، لازم نیست دهان باز کنند، با نگاه هم می توانند بکشند یا حتی استادانه تر، با یک لبخند ِ مضحک "
فوق العاده بود این..
پاسخ:
:)
۲۳ دی ۹۳ ، ۱۲:۳۱ زهرا صالحی‌نیا
من هم عین صائمی متعجب شدم از میزان خوبی دسته بندی ات و حتی جمله بندی به این خوبی :)

اگر از این مرحله بگذریم، هم میتونیم ادعا کنیم آدمهایی با اعتماد به نفس منطقی هستیم و هم میتونیم با آدمهایی مثل امروز خودمون بهتر از آدمهایی که امروز باهاشون در ارتباطیم برخورد کنیم.


پاسخ:
:))

ان شاء الله
۲۳ دی ۹۳ ، ۱۸:۲۶ محدثه پیرهادی
بگذرد این روزگار تلخ تر از زهر...
بار دگر روزگار چون شکر آید...
:)
پاسخ:
بگذرد ...
:)
۲۳ دی ۹۳ ، ۲۳:۳۶ دختری که دوست داشت نویسنده شود = 6 اُمی شما!
لایک بسیار.
پاسخ:
ممنونم
خوشحال میشم از آشنایی باهاتون :)
۲۴ دی ۹۳ ، ۰۸:۰۵ زهرا صالحی‌نیا
ایضاً:
بگذرد این روزگار تلخ تر از زهر
بار دگر روزگار چون شکر آید

پاسخ:
بگذرد ...
۲۴ دی ۹۳ ، ۱۹:۳۲ دختری که ...
ما هم خوشحال میشیم از آشنایی باهاتون!
پاسخ:
:)
۲۴ دی ۹۳ ، ۱۹:۴۲ زهرا صالحی‌نیا
یعنی این 6 امی کی میتونه باشه؟؟؟؟؟؟
پاسخ:
یعنی کی می تونه باشه این وقت شب ؟!!

مسابقه مشاعره است؟!

دوست آن است که گیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی

کباری ی بده :)
پاسخ:
هه هه هه :))))
کباری ی میدی یا بدم ؟
خب ی ندا بدید به آدم :)
یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بود..
رقم مهر تو بر  چهره ی ما پیدا بود..

عاقا این ششمی کی می تونه باشه؟!
پاسخ:
:))
دیگه نبود کسی که بخواد تو مسابقه ی مشاعره مون شرکت بجویه؟
۲۵ دی ۹۳ ، ۱۰:۵۰ زهرا صالحی‌نیا

دل میرود ز دستم صاحبدلان خدارا

دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا


ا بده


پاسخ:
:)
خودم بدم یعنی؟

ای نام تو بهترین سرآغاز
بی نام تو نامه کی کنم باز
نفر شیشم بیاد و (ز) بده
اگه نیاد راهش نمیدیم
نهههههه! خاهش می کنم!
این کارو با من نکنین! من امیدم به شما 5+1 ای هاست [شکلک تشویش و اضطراب در حالیکه نگاهی ملتمسانه و مظلوم نمایانه دارد و در ته چهره اش کورسویی از امید به اینکه احتمالا شما مزاح کرده اید، دیده می شود]

ززز... ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد؟
       چراغ مرده کجا، شمع آفتاب کجا؟


پاسخ:
:)))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی