اولین جمعه ی فرح انگیز ِ زندگی
جمعه, ۳ بهمن ۱۳۹۳، ۱۲:۱۰ ب.ظ
چه چیزی بهتر از خبر ِ مرگ ِ ملک عبدالله می توانست صبح ِ جمعه ی من را مسرت بخش کند ؟ حالا فقط به ماه های آینده فکر می کنم... با اندک کورسوی امیدی به دیدار ...
بگذار بگویمت...
بگذار بگویمت که از ناگفتن / این قافیه در دل رباعی خون شد
کلمات کلیدی
بایگانی
- تیر ۱۳۹۴ (۱)
- فروردين ۱۳۹۴ (۱)
- اسفند ۱۳۹۳ (۳)
- بهمن ۱۳۹۳ (۱)
- دی ۱۳۹۳ (۷)
- آذر ۱۳۹۳ (۶)
- آبان ۱۳۹۳ (۷)
آخرین مطالب
- ۹۴/۰۴/۲۸بازگشت
- ۹۴/۰۱/۳۱زندگی شیرین
- ۹۳/۱۲/۲۴چالش ِ بهار خوان
- ۹۳/۱۲/۲۲آرزوهایم برای 1394
- ۹۳/۱۲/۲۱17 اسفند به یاد ماندنی
- ۹۳/۱۱/۰۳اولین جمعه ی فرح انگیز ِ زندگی
- ۹۳/۱۰/۲۶چهره ای که ندیدم ...
- ۹۳/۱۰/۲۲قاتلین ِ بالقوه
- ۹۳/۱۰/۱۷پیتزا با طعم خلاقیت
پیوندهای روزانه
۰۳ بهمن ۹۳ ، ۱۲:۲۰
مهدی امینی
مهدی امینی
واقعا خوشحال شدم وای پریدم بالا خوش خبر باشی
پاسخ:
صدا و سیما خوش خبر باشه :)
صدا و سیما خوش خبر باشه :)
۰۳ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۲۲
محدثه پیرهادی
محدثه پیرهادی
پس چرا من هیچ حسی ندارم؟!
من منتظرم ایشالله بعدی شون و بعدی شون هم تشریف فرما بشن عالم قبر، اونوقت نوه های ملک عبدالعزیز می افتن به جون هم بر سر قدرت؛ اونوقت میشه شاد بود واقعا... :)))
پاسخ:
حتما اینطوری میشه
حتما اینطوری میشه
به نظرم زیاد دور نیست
۱۳ بهمن ۹۳ ، ۱۴:۵۵
زهرا صالحی‌نیا
زهرا صالحی‌نیا
به روز کن دیگه
کم کاری تا کجاا؟؟؟
پاسخ:
:(
:(
تو از شر پروژه خلاص شدی، ما هنوز داریم تو سرمون میزنیم :/