بگذار بگویمت...

بگذار بگویمت که از ناگفتن / این قافیه در دل رباعی خون شد

بگذار بگویمت...

بگذار بگویمت که از ناگفتن / این قافیه در دل رباعی خون شد

۱ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

از آخرین پستی که گذاشتم، تا الآن حدوداً سه ماهی می شود که به این وبلاگ سر نزده ام ...
مشغله ی زیاد، تنبلی، بی حوصلگی، بی حوصلگی، بی حوصلگی ...
اتفاقات زیادی را در این مدت از سر گذراندم، اتفاقاتی که انتظار می رفت به شیرین ترین لحظات ِ طول دوران زندگیم بدل شوند، حالا تبدیل به یکی از شکنجه های روحی ام گشته اند ...
شاید روزی همین جا، تمام آن چه را که در این مدت بر من گذشت، بنویسم. شاید... اگر مرور آنها، ملال دوباره ای برایم نباشد ...


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۴ ، ۱۹:۳۰
میم قاف میم